در اکثر موارد، نتایج چندان پیچیده و قابل توجهای از تبلیغات انتظار نمیرود. اما در موارد رسمی و مهم، صرف زمان و تلاش بیشتر به منظور کسب موقعیت مناسبتر، موجه به نظر میرسد.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که دستابی به هدف تبلیغاتی چگونه میسر میشود؟ چگونه میتوان بر مسأله غلبه کرد؟ چگونه میتوان مشتریان را به بهترین شکل مجذوب خود ساخت؟ و چگونه میتوان محصول را به موثرترین شکل معرفی کرد؟
جوابی که به سوال "چگونه؟" داده میشود بیانگر استراتژی اتخاذ شده است. مالک یا تعیینکننده استراتژی تبلیغاتی، فرد یا سازمان تبلیغکننده است. ممکن است در پیادهسازی استراتژی یا اجرای وظایف مرتبط، افراد زیادی درگیر باشند، اما به هر صورت، قاعدهمند و فرموله کردن آن در مرکز تلاشهای تبلیغاتی جای دارد.
اساساً استراتژی در سطح زیرین سیاستهای کلی و به منظور دستیابی به اهداف تعیین شده قرار میگیرد. استراتژی نشان میدهد چه ترکیبی از خصوصیات کلیدی باید برقرار باشد. برای درک بهتر این موضوع به مثال زیر توجه کنید.
مثال: شرکتی را در نظر بگیرید که در بازاری رقابتی که در آن تعداد متخصصین کامپیوتر محدود است فعالیت میکند.
چنانچه این شرکت به یک کارمند مسلط به کامپیوتر نیاز داشته باشد، استراتژی مورد استفاده این شرکت برای تبلیغ و جذب افراد متخصص میتواند به این صورت اتخاذ شود:
استراتژی: تاکید بر فواید آموزشهای عالی موجود در این شرکت. دعوت از افراد واجد شرایط برای آشنایی بیشتر آنان با شرکت. و استفاده از لیست اعضای انجمنهای تخصصی برای دعوت از آنها از طریق ارسال نامه یا برقرای تماس تلفنی
منبع: کتاب چگونه تبلیغات موفق بسازیم؟